نمازی که برای شهوات دنیا یا آخرت باشد، نمازی نیست که معراج مؤمن و مقرّب متّقین باشد.
“… اکنون که معلوم شد ایمان غیر از علم است، و آنچه که در ما از معارف و حقایق توحید و اسماء و صفات است علم است و قلب ما را از آنها خبری نیست، و معلوم شد که تا این امور به قلب نرسد و قلب به آنها مؤمن نشود اثرش کم است، باید انسان در صدد تحصیل ایمان برآید که اگر خدای نخواسته از این عالم -که دار تغیُّر و تبدُّل است و هر یک از ملکات و اوصاف و احوال قلبی را میتوان در آن تغییر داد- بیرون رویم و از ایمان دست ما تهی باشد، خسارتهای فوقالعاده به ما وارد خواهد آمد و در خسران بزرگ واقع خواهیم شد و ندامتهای بیپایان نصیب ما خواهد گردید. و در آن عالم، ممکن نیست هیچ حالی از احوال نفس تغییر کند، یا اگر ایمان در این جا حاصل نشد، آنجا بتوان حاصل نمود.
پس انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و ایمان را با هر قیمتی هست، تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند. و این در اوّلِ سلوک انسانی صورت نگیرد، مگر آن که اوّلاً، نیّت را در تحصیل معارف و حقایق ایمانیه خالص کند و قلب را با تکرار و تذکّر، به اخلاص و ارادت آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود؛ چه که اگر اخلاص در کار نباشد ناچار دست تصرّف ابلیس به کار خواهد بود و با تصرّف ابلیس و نفس -که قدم خودخواهی و خودبینی است- هیچ معرفتی حاصل نشود؛ بلکه خود علم التوحید، بیاخلاص، انسان را از حقیقت توحید و معرفت دور میکند و از ساحت قرب الهی تبعید مینماید.
ملاحظۀ حال ابلیس کن که چون خودخواهی و خودبینی و خودپسندی در او بود، علمش به هیچ وجه عملی نشد و راه سعادت را به او نشان نداد.
میزان در ریاضات حقه و باطله به یک معنی دقیق عرفانی، قدم نفس و خودخواهی و قدم حق و حقطلبی است. نمازی که برای شهوات دنیا یا آخرت باشد، نمازی نیست که معراج مؤمن و مقرّب متّقین باشد. آن نماز، انسان را به حورالعین نزدیک کند و از ساحت قرب الهی دور نماید.
علم توحیدی که برای نمایش در محضر عوام یا علماء باشد از نورانیّت عاری و بری است و غذائی است که با دست شیطان برای نفس امّاره تهیه شود؛ خود آن، انسان را از توحید بیرون برد و به تشریک نزدیک کند…”
منبع:صالحین
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
نویسندگان
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت